یک سال از 23 تیر سال 94 میگذرد؛ روزی که نمایندگان جمهوری اسلامی ایران در پای میز مذاکره با نمایندگان 6 کشور قدرتمند جهان به تفاهم رسیدند و رئیسجمهور و اعضای دولت با امیدواری غیرقابلوصفی نوید روزهای توسعه اقتصادی و ارتباط مطلوب با جامعه جهانی را به مردم میدادند. اما این وعدهها نهتنها محقق نشد بلکه شواهد حاکی از شکست ایران در پروژه توافق هستهای است. به نظر میرسد که ادامه برجام چیزی جز تحمیل خسارت به جمهوری اسلامی و دستاوردهای مختلف برای آمریکا نیست. از این رو، با صراحت اعلام میکنم که روند برجام و توافق هستهای به هیچ وجه قابل قبول نمیباشد.
مبنای سیاستهای آمریکا تکرار رفتارهای خصمانهای است که سالها در قبال جمهوری اسلامی ایران اتخاذ کرده است. در واقع، آمریکا نهتنها به تلطیف سیاستهایش درباره ایران اعتقادی ندارد بلکه در ماههای گذشته و دوران پسابرجام بهوضوح نشان داده که هر روز به دنبال نقض یکی از بندهای توافقنامه است. بنابراین، با توجه به شواهد امر بهسادگی میتوان اذعان کرد که تداوم روند برجام با آمریکا امیدوارکننده نیست.
مهمترین موضوع مورد بحث ایران با 1+5 مسایل هستهای ایران بود. پس آمریکا حقی برای ورود به مسایل دیگر از جمله حوزه نظامی، موشکی و حقوق بشر ایران را ندارد. دوران پسابرجام واقعیت وجودی آمریکا را بیش از پیش آشکار کرد. آمریکا صرفاً در بند مسایل هستهای ایران نیست بلکه برجام بسترساز ورود آمریکا به حوزههایی است که سالها برای مداخله و ضربهزدن به آن برنامهریزی کرده است. از این رو، توجه به سیاستهای خصمانه آمریکا در دوران پسابرجام امری ضروری است.
حوادث تروریستی که در اطراف مرزهای ایران با دسیسههای آمریکا و مزدورانش رخ میدهد، موجب ناامنی منطقه شده است. لذا امروز مرز امنیت ما تا مرزهای کشورهای همسایه کشیده شده است. از این رو، جمهوری اسلامی ایران در راستای دفاع از کیان اسلامی خود در خارج از مرزها، با حمایت مستشاری از مظلومان، در واقع از مرزهای خود دفاع میکند؛ در حالی که آمریکا و مزدوران آن در منطقه، دفاع ایران از مرزهایش را حمایت از تروریسم عنوان میکنند!
ادعای پارهکردن برجام بهترین راهکاری است که جمهوری اسلامی ایران را میتواند از آشفتهبازار توافق هستهای نجات دهد. بیشک، همانگونه که مقام معظم رهبری فرمودند، جمهوری اسلامی نیز برجام را آتش خواهد زد اما جمهوری اسلامی هماکنون سیاست تداوم رابطه کج دار و مریز با آمریکا را در برنامههایش قرار داده است تا زمانی که بدعهدی دولتمردان و سیاستمداران این کشور بر همه مردم دنیا آشکار شود.
در واقع، آمریکا به دنبال کاهش قدرت نظامی ایران و زدودن ارزشها و آرمانهای انقلابی و اسلامی ماست لذا تحقق مطالباتش را در برجامهای بعدی دنبال خواهد کرد. آنچه دولت به عنوان دستاورد برجام در عرصه بانکی و دریافت پولهای بلوکهشده مطرح میکند یک نمایش تبلیغاتی است که همانند طبلی توخالی فقط صدا داشته است. پس میتوان گفت که برجام عملاً و علناً دستاوردی نداشته است.
افزایش فشارهای آمریکا و تحمیل تحریمهای مضاعف بر ایران تنها دستاورد یکساله پسابرجام است. در حالی که به جرأت و صراحت میتوان گفت که آمریکا دستاوردهای قابل توجهی داشته زیرا توانسته غنیسازی و برنامههای هستهای ایران را به تعویق اندازد؛ بهنحوی که با کمال تأسف باید گفت کاری که آمریکا در صورت مقاومت ایران در طی 50 سال میتوانست انجام دهد، در دو سه سال اخیر انجام داده است!
آمارهای بیکاری، عدم بهبود شرایط اقتصادی و تأسفآور بودن وضعیت معیشت مردم بعد از گذشت 3 سال از روی کار آمدن دولت یازدهم نشان میدهد که دورنمای وضعیت مطلوب اقتصادی که به توافق برجام گره خورده بود فقط تبلیغی برای جمعآوری رأی و دلخوشکردن مردم به مسایلی بود که واقعیتی نداشت. وضعیت عموم جامعه نشان میدهد که آمارهای رئیسجمهوردرباره تکرقمیشدن نرخ تورم و افزایش آمار اشتغال جای تردید بسیاری دارد؛ زیرا نهتنها افزایش اشتغال نداشتهایم بلکه روزانه هزاران نفر به لیست بیکاران افزوده میشوند.
این روزها شرکتهایی که در گذشته سودآور بودهاند، در حال اعلام ورشکستگی هستند. مسأله ای جدیدی که نمایندگان انقلابی ملت پیگیر آن خواهند بود، و این پیگیری دامن کسانی را خواهد گرفت که به خاطر منافع خود بهشکل صوری اعلام ورشکستگی میکنند تا با توسل به فعالیتهای واسطهای، سودهای کلانی را به جیب بزنند. مسلماً نمایندگان ملت بعد از بررسی و افشای حقوقهای نجومی برخی دنیامداران به وضعیت مافیای اعلام ورشکستگیهای صوری رسیدگی خواهند کرد و دستهای پنهانی برخی را بار دیگر برای ملت رو مینمایند. از این رو، مردم عزیز ایران در یک ماه آینده باید منتظر افشای رسوایی اقتصادی افرادی باشند که منافع ملی برای آنها هیچ اهمیتی ندارد.
نظر شما